مبانی دینی «شهر دوستدار کودک» و رویکردهای آن
کد مقاله : 1148-CONGRESS
نویسندگان
علی شفیعی *
مدیر گروه فقه کاربردی
چکیده مقاله
شهر یک ساختار اجتماعی است که از یک سو به اندیشه انسانی گره خورده است و از دیگر سو محصول تحول و تطور زیستی انسان هاست. به گواهی آمارها در حال حاضر بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می‌کنند که در ایران این نسبت فاصله بیشتری با نُرم جهانی دارد. بر اساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن ۷۴٪ جمعیت ایران شهری هستند. زیستن در این ساختار جدید – شهر – از یک سو ظرفیت‌های جدیدی ایجاد کرده است و از دیگر سو دغدغه هایی ایجاد کرده است که اندیشمندان را وادشته است تا به مقوله شهر و انسان از زوایای مختلفی توجه کرده و به ادبیات سازی در این ساحت و تولید آثار و اصطلاحاتی هم چون«الهیات شهر»، «شهر و اخلاق»،« شهر و جنسیت»، «شهر دوستدار کودک»، «شهر دوستدار زنان»، « حق به شهر» و...بپردازند.
«شهر دوستدار کودک» که می تواند یکی از سرفصل ها و خُرده پروژه های گفتمان « حق به شهر(the right to the city)» باشد درسال 1996 مطرح شد و چندی است مورد اهتمام جدی صاحب نظران قرار گرفته است.
این نوشتار مبتنی بر فرضیه لوفور فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی است که به‌درستی حق به شهر را یک حق انسانی و تابع نیازهای اولیه انسانی می‌داند برخلاف برخی دیگر که آن را حقی مدنی می‌دانند.
در این مقاله تلاش شده است تا ضمن پرداختن به مبانی دینی شهر دوستدار کودک از طریق تبیین اهمیت کودک در آموزه های دینی، به دو رویکرد مهم در نسبت شهر و کودک اشاره گردد و آسیب های متوجه به رویکرد کالبدی محور که اصالت را به شهر می دهد نیز به اجمال مورد اشاره قرار گیرد.
کلیدواژه ها
مبانی، شهر، کودک، رویکرد کالبدی/ درختی، رویکرد انسان/کودک محور.
وضعیت: پذیرفته شده مشروط